سبک پست مدرن/ پست مدرن
دوره
پست - مدرن زمان انتخاب های مداوم است. دوره ای که هیچ روش تثبیت شده ای
را نمی توان بی خود آگاهی و کنایه دنبال کرد ، زیرا به نظر می رسد تمامی
سنت ها به شکلی اعتبار دارند .
پست
- مدرنیست میان ترکیب
برای مشاهده بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید...
پست ـ مدرن
دوره
مدرن که به نظر می رسید برای همیشه دوام می یابد ، به تندی جزئی از گذشته
می گردد . مرحله صنعتی به سرعت جای خود را به دوره فراصنعتی می دهد ، کار
کارخانه ای به دفاتر و منازل منتقل می گردد و در هنر ها سنت نو به ترکیبی
از سنتهای بسیار می انجامد . حتی کسانی که هنوز خود را معماران و هنرمندان
مدرن می نامند ، به اطراف و ورای خویش چشم دوخته اند تا مصمم شوند چه سبک
ها و ارزش هایی را باید ادامه دهند.
دوره
پست - مدرن زمان انتخاب های مداوم است. دوره ای که هیچ روش تثبیت شده ای
را نمی توان بی خود آگاهی و کنایه دنبال کرد ، زیرا به نظر می رسد تمامی
سنت ها به شکلی اعتبار دارند .
پست
- مدرنیست میان ترکیب خلاقانه و تقلید کورکورانه طی طریق می کند ، اغلب گم
می شود و به ستوه می اید ، اما گهگاه آرمان بزرگ فرهنگ کثرت گرا و با
آزادیهای بسیار را درک می کند. پست - مدرنیسم اصولا تلفیق گزینشی هر سنت
با سیاق پیش از خودش می باشد ، هم ادامه مدرنیسم است و هم فراتر از آن
رفتن. بهترین کارهای پست - مدرنیسم ویژگی ایهام و کنایه را دارا می باشند
و انتخاب نا محدود ، کشمکش و گسستگی سنتها را به تصویر می کشند زیرا این
چندگانگی آشکار ا بر کثرت گرایی ما غالب است . سبک دو رگه آن با دست کم
گرایی اندیشه لیت - مدرن و تمامی احیا گریهایی که بر اندیشه یا مذاق بسته
و معینی استوار ند ، در تضاد است.
پست
ـ مدرنیسم در برخی زمینه ها مترقی نامیده می شود اما در موارد دیگر به
دلیل موضع انفعالی و متمایل به گزشته اش ، محکوم می گردد ، همانطور که به
خاطر واقع بینی اجتماعی و فنی اش حمایت می گردد ؛ به فرار از واقعیت نیز
متهم می شود ؛ حتی زمانی که متهم به جنون می گردد ، این نقص از سوی
هوادارانش ، یک نکته مثبت تلقی می شود ؛ اما برخی نویسندگان با تکیه بر
جنبه های تورم و رشد بی رویه حاصل از یک اقتصاد توسعه یافته ، برداشتی
منفی از آن دارند ؛ لیکن نگاهی منتقدانه بر شواهد نشان خواهد داد که تولید
و مصرف سریع ؛ تمامی جنبه های زندگی کنونی را در بر گرفته است و وجه تمایز
هیچ جنبشی نمی باشد.
فلیپ جانسون و جان
برگی ( ۱۹۷۷۸ - ۸۲ ) ساختمانی که ابتدا چیپندیل - های بوی خوانده شده بود
و قطب تاریخی نفرت از پست مدرنیسم ، امروزه آسمانخراشی نسبتا دلپذیر در
نیویورک می باشد .
ظاهرا
مفهوم پست ـ مدرنیسم را نخستین بار نویسنده اسپانیایی ، فدریکو دی انیس ،
به سال ۱۹۳۴ در اثرش به نام گزیده شعر اسپانیولی و هسیپانو آمریکایی بکار
برد و از آن در تشریح واکنش نسبت به مدرنیسم که بر خاسته از خود آن بود ،
استفاده نمود . بواقع پیشوند پست ، برای نخستین بار در اثر نویسنده ای به
نام لسلی فیدلر در ۱۹۶۵ با دیدی مثبت بکار رفت که با روندهای تندروانه
معاصر که پاد ـ فرهنگ را می ساختند ، همراه می ساخت.این خیزیشهای خلاق و
آشوبگر برخاسته از سنت رایج و این حملات علیه نخبه پروری مدرنیسم ،
آکادمیسم و سرکوب پروتستانی ، بواقع نمایشگر نخستین حرکتهای فرهنگی پست ـ
مدرن می بشند.
فرهنگ
پست ـ مدرن در بدو تولدش در دهه ۶۰ ، تندرویانه و منتقدانه عمل می کرد .
برای مثال هنرمندان و نظریه پردازان هنر پاپ جبهه ای پدید آوردند که در
مقایسه با دید محدود شده هنر مدرن و ملاک های زیابیی شناختی موسساتی
همانند موزه هنر مدرن ، در اقلیت بود. در معماری تیم تن ، جین جیکوبز ،
رابرت ونتوری و طراحان مدافع به معماری سنت گرای مدرن بخاطر نخبه پروری ،
تخریب شهرها، بوروکراسی و زبان ساده شده حمله کردند . تا دهه ۷۰ چنین روند
هایی قوت گرفتند و دگرگون شدند و پست ـ مدرن واژه ای مشتمل بر روند هایی
گوناگون شد و این جنبش به سوی محافظه کاری ، منطق و دانشگاهی شدن تمایل
بیشتری پیدا کرد.
در
دهه ۸۰ وضعیت دوباره تغییر ژیدا کرد. پست ـ مدرنیسم و برادر رقیبش لیت
مدرنیسم ، جایی برای خودش باز کرد و در نقد ادبی به معنای مربوط به سنت
های معماری و هنری نزدیک تر شد.
- پست - مدرن والدین قرن بیستمیش را انکار می کند و نه فقط از اجداد پیش از مدرن سده نوزدهمش تقلید می نماید .
بدون
شک هدف های خاص بسیاری وجود دارند که به پست - مدرنیسم جهت می دند. اما
از انجا که معنی و سنت آن تفاوت پیدا کرده است ، نباید بدون برسی زمینه ها
و خط سیر آن ، مفهومش را مشخص ساخت .
تفتیش عقاید پروتستانی
در
اکتبر ۱۹۸۱ لومند در بخشی که بر آن عنوان شوم انحطاط را نهاده بود ، به
خوانندگان بامدادی خویش اطلاع داد که شبحی به اروپا سر می زند، شبح پست ـ
مدرنیسم.
کلمنت
گرینبرگ که سالهاست به عنوان نظریه پرداز مدرنیسم آمریکایی مطرح شده است ُ
در ۱۹۷۹ ، پست ـ مدرن نیسم را نقطه مقابل تمامی علایقش نامید . همانند
نویسنده بخش احطاط روزنامه مان ، او خطر را از بین رفتن سلسله مراتب نشست
بر کرسی قضاوت هنر می دانست ، هر چند او مانند آن فرانسوی که خیلی ساده
پست ـ مدرنیسم را نیهیلیسم خوانده بود ، اظهار عقیده نکرد. منتقد دیگری به
نام والتر داربی ۵ سال بعد ، در همان مجله معتبر ، نبرد گرینبرگ علیه
کافران را ادامه داد و همان تعریف نادرست را تکرار کرد ، البته با تفاصیلی
بی رحمانه تر : پست ـ مدرنیسم بی هدف ، آنارشیست ، بی شکل ، افراط کار ،
همه گیر ، دارای ساختار سطحی و به دنبال شهرت است.
در
۱۹۸۱ معمار هلندی ، آلدوفان آیک ، در سخنرانی سالیانه با مقا له ای با
عنوان موشها ُ پست ها و دیگر آفات شرکت کرد ، و می توان حدس زد که با این
نام گذاری چقدر سعی کرده بود بی غرض حرف بزند . او به مستمعین خوشحال
مدرنیست خود با صدای بلند توصیه کرد به دنبال آن ها باشند و بگذارند
روباها بروند.تدابیر بی تفاوت با انواع نازی اش که بر آن رحم می کرد.
معماری سالخورده تر مدرنیست ، برتولد لوبتکین ، به هنگام دریافت مدال طلای
خویش از ریبا خود را به این محدود ساخت که آنان را از دسته هم جنس بازها
، هیتلر و استالین بداند : این معماری خود را به شکل جنس مخالف در می آورد
و در عمل هپلوایت و چیپندیل است. و در شب نشینی های بعدی حفظ مدر نیسم در
پاریس و ریبا باز هم پست ـ مدرنیسم را با کیچ نازی مقایسه کرد و حتی پرنس
چارلز را به خاطر حمله اش به مدرنیسم بسان استالین دانست. چنین توهینهایی
را می توان از مدرنیستهای کهنه کار آمریکایی ، آلمانی ، ایتالیایی ،
فرانسه و بواقع بیشتر جهان نقل کرد. برای مثال منتقد مشهور ایتالیایی ،
برونو زوی ، ژست ـ مدرنیسم را پاستیش ، که تلاش در کپی کردن کلاسیسم دارد
و همانند فاشیسم سرکوب گر است می بیند.
می
توانیم در تمامی این فریاد های اعتراض آمیز چیزی همانند یک تعریف منفی در
حال پیدایش را ببینیم . تعریفی کج خیالانه از سوی مدرنیستهای در حال عقب
نشینی . اما توده جوان حرفه ای از حصار سنت پیر پروتستانی گریخته است، و
اینک خود آنها هم از ممنوعیت ها و سرکوبها خسته و منزجر شده اند . اینک در
هر مسابقه بین المللی بیش از نیمی از طرح های شرکت کننده پست - مدرن می
باشند.همان طور که در دهه بیست ، مدرنیسم موانع آکادمیک پیشین را فرو شکست
، اکنون راه کاملا باز است.بواقع تهمتهایی که به پست _ مدرنیست ها نسبت
داده می شود گاهی نظیر سخنان تند آکادمیها و نازیهای دهه بیست ، علیه
لوکور بوزیه و والتر گریپوس هستند. اما حقیقت این است که از پس آنچه که
باید انجام میدادند ، برنیامدند. یعنی به جای آنکه جلوی موج پست - مدرن را
بگیرند به انفجار و تبدیلش به رویدادی چشم گیر کمک کردند.